محل تبلیغات شما




Dr. Iman ghiasi

 

 

مشاوره روانشناسی ان ال پی✅
مشاوره خانواده و ازواج✅
مشاوره و درمان ترک اعتیاد با تکنیک های بسیار قوی✅
مشاوره و تکنیک رفع وابستگی و رفع مصیبت ها✅
مشاوره درسی و شغلی (تعیین رسالت)
مشاوره و استفاده از تکنیک های مع سازی استرس و اضطراب
استفاده از تکنیک های روان درمانی
مشاوره و استفاده از تکنیک رفع فوبیا (ترس های واهی)✅
مشاوره و تکنیک تغییر باورهای نامطلوب
مشاوره و رامای انگیزه✅
تکنیک پر قدرت ارتباط با ناخداگاه
مشاوره و استفاده از تکنیک های رفع عصبانیت✅
تکنیک رسیدن به باورها ✅
دکتر ایمان غیاثی استاد و متخصص تغییرات فردی


Dr. Iman ghiasi

 

 

مشاوره روانشناسی ان ال پی✅
مشاوره خانواده و ازواج✅
مشاوره و درمان ترک اعتیاد با تکنیک های بسیار قوی✅
مشاوره و تکنیک رفع وابستگی و رفع مصیبت ها✅
مشاوره درسی و شغلی (تعیین رسالت)
مشاوره و استفاده از تکنیک های مع سازی استرس و اضطراب
استفاده از تکنیک های روان درمانی
مشاوره و استفاده از تکنیک رفع فوبیا (ترس های واهی)✅
مشاوره و تکنیک تغییر باورهای نامطلوب
مشاوره و رامای انگیزه✅
تکنیک پر قدرت ارتباط با ناخداگاه
مشاوره و استفاده از تکنیک های رفع عصبانیت✅
تکنیک رسیدن به باورها ✅
دکتر ایمان غیاثی استاد و متخصص تغییرات فردی

روانشناسی و مردم.ما همچنان امیدواریم

واژه ی فرهنگ از سمت و سوهای گوناگون با وا ژه های آموزش» و پرورش» تفاوت دارد. زیرا آموزش» یعنی: آنچه را می دانیم و می خواهیم، به افرادی که در دسترس داریم بیاموزیم ، یعنی همانقدر که دانش داریم و به روشی که می خواهیم به دیگران انتقال دهیم.

پرورش» هم بدین معنیست که افرادی را که در اختیار داریم، به آن روشی که می پسندیم و می خواهیم بپروریم و بار آوریم. کسی را و جامعه ای را موفق می دانیم که توانسته است افراد جامعه خود را به دلخواه خود، پرورانده و بار آورده باشد.

اگر خواست ما از فرهنگ تنها آموزش و پرورش بود و انتقال دانش خود به دیگران و پروراندن دیگران به آن روش که پسند و دلخواه خودمان است صورت می گرفت، افراد انسانی و جامعه های انسانی در مرز افراد و جامعه های نخستین درنگ می کردند و درجا می زدند.  و براستی اگر انسان سازی منحصر به همین آموختن و انتقال دانستنی ها ی موجود به دیگران و پروراندن دیگران زیر نظر و خواست و دلخواه ما ، یا فرمانروایان و حکومت های هر زمان جامعه می بود، جهان مردمی در یک جای خاصی می ایستاد و می ماند و پیش نمی رفت. اما پذیرفتن این تعریف که فرهنگ یعنی بیرون کشیدن تراوش های نو نو پدید» های درون آدمی و آنچه در درون آدمی نهفته است که هر فردی با افراد دیگر متفاوت است و مجموعه تراوش های درونی و نوزایی های ذهنی و استعدادهای نهفته و آفرینندگی های هر انسان با انسان های دیگر در همه ی درازای تاریخ تفاوت داشته است و دارد و سبب افزایش و فزایندگی» و فرگشت» و دگر گشت» و گوناگونی و گستردگی و پیشرفت و شادابی و نویی» دانش و هنر و شناخت شده است.

این مفهوم بسیار ژرف و با شکوه از واژه ی فرهنگ، ما را به اهمیت و گرانبها بودن فرهنگ و همچنین پی بردن به این موضوع که نیاکان و پیشینیان ما بسیار بیدار و هوشیار بوده اند و برای پیشرفت انسان و جهان انسانی و باروری اندیشه، تا چه اندازه اندیشیده اند. در میان واژگان زبان های ملت های دیگر کمتر به واژه ایی برمی خوریم که تا این اندازه نشان دهنده ی ژرف نگری باشد.

اگر واژه ی Education  را ترکیبی از دو جز e» که اگر کوتاه شده ی پیشوند ex به معنی بیرون و خارج و جلو باشد و ducat که اگر در اصل به معنی کشیدن را می داده است (در صورتی که در فرهنگ های لاتین به چنین معنی نیامده است) بدانیم، می توانیم بگوییم که تنها واژه ایست که مفهوم فرهنگ» فارسی را می دهد ولی این معنی از یکسو اجزا آن صورت زنده و اکتیو نداشته اند و ندارند و از سوی دیگر در آثار یونانی و لاتین و آثار نوین اروپایی، آن دریافت هایی که از واژه ی فرهنگ» در زبان های ایرانی داشته اند و دارند از Education نداشته اند و ندارند. نگاهی به ادبیات ایرانی پیش از اسلام و پس از اسلام این موضوع را به خوبی روشن می سازد.

بسیار جالب است که غربیان، واژه ی Culture را، که بیشتر آداب و رسوم و آثار باز مانده تاریخی را در برمی گیرد، در برابر فرهنگ» نهاده اند و Education  را، که از ریشه ی Edure لاتین گرفته شده، برای دانش و آموزش و پرورش بکار برده اند و شاید این گمان ما را در باره ی معنی ترکیبی این واژه، یا اصلن نپذیرند و یا هرگز متوجه آن نشده باشند.

فرهنگیان میم


شعر و شاعری

در برهان قاطع فرهنگ را شاخه می آورد- و همچنین کاریز آب را نیز گفته اند که آب از کاریز بیرون آمده و بر روی زمین می آید.درختی گویند که در زمین می خوابانند و از جای دیگر سر بر

روانشناسی

         

صحیون ستیزی(اشکاری فراماسونری)


فرهنگ و مذهب

 

اگر فرهنگ را به معنی کوشش‌های انسان برای ء نیازهای خود و غلبه بر طبیعت بدانیم آنگاه می‌توانیم آن را به دو قسمت فرهنگ مادی و فرهنگ غیر مادی یا معنوی تقسیم کنیم. فرهنگ مادی , شامل اشیاء قابل لمس است مثل مسکن ,وسایل زندگی , وسایل و ابزار و دوات هواپیما , اتومبیل , ماشین آلات , در عناصر فرهنگ آنچه را که مادی نیست فرهنگ معنوی گویند هنر ,زبان , ادبیات , فلسفه ، ت, افکار و عقاید , نحوه فکر و استدلال قوانین و علوم در این زمینه جای می‌گیرند.
فرهنگ مادی و غیر مادی بیک نسبت و آهنگ پیشرفت نمی‌کنند بلکه معمولاً فرهنگ مادی سریعتر دگرگون می‌گردد از این رو شکافی بین این دو پدیده می‌آید که آن را پس افتادگی یا تاخر فرهنگی می‌نامند . به بیان دقیقتر تأخر فرهنگی ,پس افتادن یک عنصر فرهنگی از سایر عناصر است . فرهنگ معنوی بدنه اصلی یک فرهنگ ملی است . همین بدنه است که قدرت روحی و نیروی حیاتی یک ملت را مشخص می‌کند, همین بدنه است که باید به دل و جان در نگهداشت آن کوشید ,زیرا فرهنگ معنوی نقطه تعالی و فرازگاه حیات ملی است .

هر فرهنگ حاوی تعاریفی از حقایق موجود است که بر پایه آن، معارف مردمش را شکل می‌دهد, این مفاهیم شامل اعتقادات مذهبی , باورهای ساسی, اساطیر , تئوریهای علمی و امثال آن می‌گردد مثلاً در فرهنگ اسلامی اعتقاداتی در مورد خلقت انسان , آینده بشریت و ماهیت وجود و رابطه خالق با مخلوق و غیره وجود دارد .


از آنجا که مفاهیم از طریق زبان بعنوان یک واسطه در رابطه‌ای مستقیم با تفکرات و تجسمات انسانها از حقایق موجود است بدین جهت بسیاری از جامعه شناسان زبان را کلید درک مفاهیم ذهنی می‌دانند , به بیان دیگر افکار هر مردمی در قالب سمبل های صوتی و بعضی اوقات اشارات , تصویر , حرکات بدنی و امثال آن خلاصه می‌شود, این سمبل هاست که زبان هر قومی را تشکیل می‌دهد , بنابراین لغات صرفاً اصولی نبوده بلکه در آن افکار و تجربیات انباشته می‌باشند.
فرهنگ مادی هر جامعه همچنانکه گفته شد شامل مجموعه دست آوردهای مادی یا تکنولوژی آن جامعه است . یکی از جامعه شناسان بنام لوئیس منفرد در بحث از تکنولوژی و فرهنگ می‌نویسد :تکنولوژی در خارج از فرهنگ قرار نمی‌گیرد و بر عکس جزئی از آنست .

بعبارت دیگر تکنولوژی عنصری است از فرهنگ زیرا پیشرفت تکنولوژی کاملاً وابسته به پیشرفت علم است و در این زمینه جامعه شناسی کاملاً نشان داده است که پیشرفتهای علمی وابسته به ارزش ها و جهان بینی های خاص و یا در رابطه با جهت یابیهای مذهبی یک جامعه است .در این زمینه "ماکس وبر" در مطالعه علمی خود نشان داده است که پروتستانتیسم کالون در مقابل علم گرایش کاملاً مساعد و مناسب و فعالی داشته است تا کاتولیسیم .

به عقیده ماکس و بر در نظر پروتستانها , علم خداوند و مشیت های وی را نمی‌توان درک کرد مگر یا آگاهی بر کارهای خداوند . علمی که مورد توجه آنها قرار گرفت در ابتداء فیزیک و سپس سایر علوم طبیعی و خصوصاً ریاضیات بود. در آنها این امیدواری بود که از آگاهی تجربی قوانین الهی طبیعت پی به آگاهی در باره اساس و مبداء عامل برسند. بنابراین تفکر پروتستانی و فرهنگ طبقه بوروژو با در آمیختن, نهایتاً تاثیر عمیقی بر روی طرز فکر جامعه تکنولوژیک جدید نمودند و می‌توان تصدیق نمود که بدون چنین پیوندی بین مذهب و فرهنگ طبقه مسلط که در قرون هفده و هیجده اتفاق افتاد جامعه غربی با آنچه که امروز هست تفاوت بسیار زیادی داشت . عامل تکنیکی متغیری است قوی ولی اهمیت و تاثیر حقیقی تکنولوژی را بدون در نظر گرفتن کادر فرهنگی (فرهنگ معنوی )آن نمی‌توان درک نمود.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

روزگار بانو خانوم